شمع که فوت میکنه میگه الهه یعنی من بهارو باز می بینم ؟ یعنی سال دیگه ام تولدم هستم؟ بغض میکنه. بغض میکنم اما بغض امو فرو میبرم تو قلبمو، میگم معلومه که هستی . من قول میگم تو ۸۰ سالگی وقتی ازت پرسیدم ندا کجا بریم میخوای مثل همیشه بگی بریم پارک بانوان و دعوامون شه سر این . میخنده اما با تلخی بغض میکنه و باز سرشو پایین میندازه.قلبم گواهی میده خوب میشه، به خودشم گفتم . اما امروز خیلی سوختم خیلی . یه لحظه پشتم تیر کشید از تصور ۳ دی سال بعد بی ندا. من مطمئنم خوب میشه بخوانید, ...ادامه مطلب
اینترنت آفتابه به دست داره میچرخه تا دو تا text ارسال بشه، بابا داد میزنه: الهه! سیگار منو بیار و اکسیژن ساز خُرخُر میکنه . یهو سکوت عجیبی تو خونه می پیچه ، قار و قور شکم یخچال، خرخر اکسیژن ساز، صدای روشن شدن پکیج چنان ارکستر عجیبی میسازن که انگار آدم فضاییا دارن سفینه اشونو فرود میارن ! اما هیچ کدوم اینا عین خیالمم نیست . چشام پر خوابه ، قوطی شیر قهوه امو تکون می دم و ته اشو سر میکشم . مسیج هامو باز می کنم می بینم پسره نوشته درسته لطفا تشریف بیارین و با خودم میگم غروب میام حتی حال ندارم براش همینو ویس بدم .کربن: این فقط یه اپیزود از زندگی منه . البته که لحظه های بی غر و لند و خوب خیلی بیشتره اما مگه آدم موقع خوشی ها یاده نوشتن می افته؟! بخوانید, ...ادامه مطلب
بالای سر طوبی نشسته ام. خودم این نام را بر او نهادم. بر روی سنگی کوچک و حقیر نوشته بود " آرامگاه ابدی مرحومه ناشناس الفاتحه" . یک سنگ کوچک ۴۰ در ۴۰ بود . درست انتهای قبرستان نزدیک کمربندی. اخرین قبری , ...ادامه مطلب
این پست رو باید یک ساعت قبل منتشر میکردم. یعنی دقیقا ۶ آبان! دوده وارد ۱۱ سالگی شد. تولدت مبارک دوده جان. روز سختی رو گذروندم و بخاطر همین نتونستم تبریکت رو بموقع بنویسم. دوستت دارم رفیق قدیمی. محرم اسرار.... کربن: امروز تولد عزیزترینمه. آیلین قشنگم. تولدت مبارک خوشگلم.شاید هیچ وقت نفهمی خاله ات وبلاگی داره که توش از توام نوشته اما نوشتم برای دل خودم., ...ادامه مطلب
چه دیر آمدی حالای صد هزار ساله ی من! من این نیستم که بوده ام او که من بود آن همه سال رفته زیر سایه ی آن بید بی نشان مرده است. سید علی صالحی ,من بی من,ای جان من بی من مرو,من بی تو تو بی من,رمزيات بي بي منوعه من لستتي ...ادامه مطلب
من یک محکومم، یک تبعیدی، محکوم به حبس ابد در قفسه سینه شما... ازاولش هم در قفسه سینه اتان تبعید بودم، یک تبعیدی ابدی، وقتی، وقت و بی وقت بیدار می شوم و بالای سرتان می ایستم، نگاهتان می کنم تا ببینم نفس می کشید یا نه و بعد از اینکه می بینم قفسه سینه اتان آرام و منظم بالا و پایین می شود، نفسی از سر آسودگی می کشم. با دستانم تیمم وار عرق سردی که بر پیشانی ام نشسته را پاک می کنم، دوباره به رختخواب پناه می برم ، در تاریکی به سقف خیره می شوم و مثل هر شب بازهم شما را به خدا می سپارم و می خوابم، که نکند یک وقت در خواب خدایی ناکرده آن قلب بندخورده اتان نافرمانی کند و به, ...ادامه مطلب
در شاه نشین قلبم نشسته ای. میدانی، خیلی دوستت دارم. آخر همه جا با منی، همه جا. وقتی تنهایم و ترسیده ام. وقتی گریانم و رنجیده ام. وقتی پریشانم و درمانده ام. همه جا تو هستی و در تاریک ترین لحظاتم، چون نوری از غیب می تابی و مرا دلگرم میکنی. میدانی، " تا تو با منی زمانه با من است". آنجا که روحم خسته و تنهاست، آنجا که چشمم خیس است و تار، آنجا که بالم شکسته است و زخمی ، این تویی که می آیی ای امید روزهای تارم. دوستت دارم... کمکم کن ... کربن: دلم لالایی میخواد برای رویایی زرین که در آن خوابی رنگین ببینم... کربن: ما را همه شب نمی برد خواب,تا تو با مني,تا تو با مني سیما بینا,تا تو با مني زمانه ...ادامه مطلب
یه روزایی هست، دوست نداری نخ دندون بکشی، دوست نداری مسواک بزنی، دوست نداری لباسای مهمونیتو عوض کنی تا بخوابی، حتی دوست نداری بخوابی از بس که خسته ای! همینجوری مات و مبهوت رو مبل نشستی و زل زدی به دیوار. مثل الان من. من بی من! کربن: میشه بسه؟ لطفا... کربن: راستی من خودمو دوست دارم؟!,من بی من,ای جان من بی من مرو,من بی تو تو بی من,رمزيات بي بي منوعه من لستتي ...ادامه مطلب