يخ در جهنم

ساخت وبلاگ
پنجره بازه، هوا يخ در بهشتيه. دوست دارم تو سكوت محض بشينم و يه حبه انگور بذارم تو دهنم و از شنيدن صداي تركيدن زير دندونام لذت ببرم. سرم سنگينه و دركي از زمان و مكان ندارم. ديگه ذوقي براي موزيك ام ندارم. تمام مدت به اين فك مي كنم كه چجوري ذهنمو ببندم. دنباله گمشده ام ميگردم. خودمو گم كردم. من كجام؟!

پنجره بازه، هوا يخ در بهشتيه.روزهايي كه پياز مي خورم رو زجر سفيد نامگذاري كردم! من فقط زماني پياز مي خورم كه بخواهم خودم را آزار دهم. صبح با مزه مشمئز كننده پياز تو دهنم بيدار مي شم. دلم ميخواد بالا بيارم.  به محض اينكه لود مي شم مسواك دستم مي گيرم و هعي اون برسو رو دندونام ميكشم تا هيچ مزه پيازي تو دهنم نباشه اما... . چرا اين روزها من خودمو دوست ندارم؟!

پنجره بازه ، هوا يخ در بهشتيه. زير پتوم لوله شدم و حتي يه ناخونمم بيرون نيست. كلاه ضد سينوسم گذاشته ام رو سرم و زل زدم به گلهاي پتو. صداي صندل هاي مامانو ميشنوم. دستم آورم دراز مي كنم و از زير تخت گوشيمو پيدا مي كنم. ساعت 6 صبحه. كلي مسيج نخونده تو تلگرام دارم. با باز كردن چندتاش چشام گرد ميشه. حالا هوا يخ در جهنمه. چرا؟!

+ نوشته شده در شنبه پانزدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 10:51 توسط دوده |
دوده...
ما را در سایت دوده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dodeha بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1396 ساعت: 1:47