عطر خاک

ساخت وبلاگ

از صب بوی خاک تو دماغمه. یه جور غبار. انگار که جایی ریخته باشه یا در یه خونه خیلی قدیمی بعد سالیان سال باز شده باشه. این بو رو همه جا دارم می شنوم. چرا؟؟

چند روز پیش یه ویدئو از باران نیکراه شنیدم که این شعرو می خوندم.  شاعرش؛ ساناز رئوف ، تصویری ترین شعری که می تونستم بشنومو نوشته. بخونید حالشو ببرید:

مسجد که هست، میکده جای نماز نیست
جایی که آب هست، تیمم مجاز نیست

پند از زبان عالم اهل عمل خوش است
اظهار فضل این همه فاضل نیاز نیست!

غافل ز خویش! در پی عیب کسان مباش!
کاین قصه جز حکایت سیر و پیاز نیست

از بانگ ادعای تو گوش فلک کر است
طبل میان تهی که دگر جزو ساز نیست!!!!

نوکیسه های تازه به دوران رسیده را
سرمایه ای به جز هوس و کبر و آز نیست

 با نرخ روز، هرکس نان می خورد- یقین!
نامرد و خائن است که مردم نواز نیست

دست زمانه مشت تو را باز می کند
-شادم- چرا؟؟ که عمر خیانت دراز نیست!!

بیهوده نیست توبه ی هر گرگ ، مرگ اوست
گویند: " وقت مرگ در توبه باز نیست "

دوده...
ما را در سایت دوده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dodeha بازدید : 120 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 9:42