روی تختم دراز کش گوشی به دست دارم کار می کنم که یهو یه نوری چشمو میزنه . چشامو جمع می کنم و به پنجره نگاه می کنم می بینم خورشیده اونم تو یه روز ابری و برفی . نور باعث میشه دونه های برف درشت تر به نظر بیان . یکیشو که انگار خیلی درشت تره میخوره به توری پنجره اتاقم و همونجا گیر میکنه . تلفنم زنگ میخوره . یه خانومی با ته لهجه جنوبی می پرسه ارسال گل به بندر عباس دارین ؟ خنده ام می گیره. بندر عباس! میگم نه خانوم گل تا بندرعباس نمی رسه . براق میشه و میگه ولی تو دایرکت همکارتون گفت باکسی ها میرسه! مستعصل میگم نمی دونم کدوم کار گفتن مگه دسته گل تمام ژیپسی ببرین . دوباره تاکید میکنه که بالاخره کوتاه میام میگم رو واتس اپ مسیج بدین براتون چک کنم . بعضی هام همیشه طلبکارن . حق نداشته اشونو از ملت میخوان !
کربن؛ یه گاز به اسنیکرز محبوبم میزنم که بعد مدت ها تو تنهایی نشستم دارم میخورمش انگار عمری بود یادم رفته بود این شکلات تنها شکلات محبوبمه.
دوده...برچسب : نویسنده : dodeha بازدید : 83