گلويم كويري هزار ساله است. خشك و برهوت ...

ساخت وبلاگ
گلويم  كويري هزار ساله است. خشك و برهوت. صدايم نيز چونان هوهوي باد وهم آور و ترسناك از اين كوير خارج مي شود. چقدر اين روزها كند و جانفرسا مي گذرد. هر لحظه خاري غلطان از عمق جانم مي گذرد و من همچنان ايستاده ام! تاب مي آورم .

گلويم كويري هزار ساله است. خشك و برهوت. ميلي به صحبت كردن ندارم. هر واژه مانند خنجر تيزي بخشي از اين گلو را مي خراشد و بيرون مي آيد. نمي دانم چرا امروز واژه هايم خونين است، جملاتم دردناك است و اين را فقط خودم مي بينم...

گلويم كويري هزار ساله است. خشك و برهوت. چشم هايم بي فروغ است. شب اين كوير ستاره اي ندارد. سياهي محض است. تاريكي مطلق. تنهايي و بي پنهاهي، و سرمايي گزنده كه تا مغز استخوان را مي لرزاند. حتي گذر اوهام نيز به اين كوير نمي افتد...

گلويم كويري هزار ساله است. خشك و برهوت. چشمانم نيز دو آبشار عاصي كه راهبندي بي رحمانه نمي گذارد طغيان كنند. چشم هايم دردناك شده اند.  اين سد ميل به شكستن دارد، اين سد بايد بشكند تا من نشكنم. بشكن... بشكن...

دوده...
ما را در سایت دوده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dodeha بازدید : 113 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 19:21