دختری را دیدم که با کفش های تق تقی از دور می آمد. درست مثل این بود که پایه های میز کفش پوشیده باشند. پاها به طرز عجیبی استخوانی بود انگار حتی ذرهای ماهیچه ای به آنها نچسبیده است. بخاطر دارم روزی را که برای افتتاح یک نمایشگاه با جمع رفقا رفته بودیم. دختری آمد مصداق همین مثال. اینبار پایه های میز کفش کتانی پوشیده بودند. در سکوت خودم بودم که یکی از پسرها در گوشم گفت رژیم خشک گرفته فکر کنم. این روزها مد شده دخترها آنقدر رژیم می گیرند تا پاهایشان مثل میل بافتنی شود. من حرفی نزده بودم اما گویی از نگاهم افکارم پیدا بود!
دوده...برچسب : نویسنده : dodeha بازدید : 131